ارزیابی عملکرد فرآیندی است که به منظور آگاهی از عملکرد سازمان و ارایه بازخوردهای لازم جهت بهبود و ارتقای عملکرد سازمانی به انجام میرسد. از این رو، استقرار نظام کنترل و ارزیابی عملکرد عاملی حیاتی برای پیاده سازی مؤثر استراتژیهای سازمان محسوب میشود. فقدان چنین نظامی، موجب عدم اطلاع مدیران از چگونگی انجام فعالیتهای درون سازمانی و نیز شرایط حاکم بر محیط بیرونی سازمان میشود که این امر میتواند منجر به کاهش کارایی و اثربخشی سازمان شود. با این وصف، سازمانها برای حصول اطمینان از تحقق برنامههای خود و همچنین رضایت ذینفعان، باید با استفاده از روشهای علمی و با به کارگیری شاخصهای کمّی و کیفی مناسب عملکرد خود را مورد پایش مستمر قرار دهند.
هر چیزی را که نتوانید اندازه گیری کنید، قطعاً نمیتوانید مدیریت کنید.
این شاخصها معمولا در ارزیابی عملکرد سازمان، جاری سازی استراتژیها و خصوصا در پروژههای کارت امتیازی متوازن استفاده میشوند. شاخصهای کلیدی عملکرد به هفت دسته اصلی تقسیم میشود که هر یک از آنها ممکن است شامل دهها شاخص باشد منتها در اینجا مهمترین آنها اشاره میشود:
- شاخصهای بهره برداری دارایی (نرخ سربار، نسبت فروش به سرمایه در گردش، گردش سرمایه گذاری، نقطه سربه سر)
- شاخصهای عملکرد عملیاتی (حاشیه سود فروش خالص و ناخالص، نسبت اهرم عملیاتی)
- شاخصهای جریان نقدی (جریان نقدی عملیاتی، پوشش هزینه های ثابت)
- شاخصهای نقدشوندگی (نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت نقدی، گردش موجودی)
- شاخصهای ساختار سرمایه و توانگری مالی (نسبت پوشش بدهی، شاخص کیفیت دارایی، نسبت اهرمی، احتمال ورشکستگی آلتمان)
- شاخصهای بازدهی سرمایه گذاری(درصد بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE ، نسبت سود تقسیمی)
- شاخصهای عملکرد بازار (هزینه سرمایه ، نسبت قیمت به درآمد P/E)
امروزه با توجه به حجم انبوه اطلاعات و ظرفیت پردازشی بالا که به مراتب ارزانتر از قبل در اختیار شرکتها قرار دارد، مدیران موفق کسانی هستند که بتوانند از بین انبوه دادهها و با استفاده از هوش تجاری اطلاعات ناب را تولید کرد و در تصمیمات خود بکار گیرند.
هوش تجاری و داشبوردهای مدیریتی کالای لوکس نیست که محدود به شرکتهای مبتنی بر فناوری اطلاعات باشد و امروزه جزو شرط لازم و نه کافی موفقیت در همه بنگاهها است.
مدیرعامل شرکت به مثابه خلبان سکان شرکت را در اختیار دارد. همانطور که خلبان در کاکپیت مدام در حال کنترل سرعت و فشار و سوخت، وزن و گیجهای مختلف است و با توجه به وضعیت آنها سکان و اهرمهایی را در اختیار دارد و تصمیمش میگیرد و یا حتی تغییر مسیر میدهد، مدیران ارشد شرکت هم با توجه به شاخصهای عملکرد در واقع سکان حرکت شرکت را در اختیار دارند و باید سرعت و مسیر و ملزومات و منابع لازم را تعیین کنند.
کاربران شاخصهای کلیدی عملکرد
شاخصهای ارزیابی عملکرد معمولا به دو صورت توسط کاربران استفاده میشود. حالت اول برای مقایسه عملکرد شرکت با گذشته یا روند فعالیت و حالت دوم برای مقایسه با رقبا یا متوسط بازار. شاخصهای کلیدی عملکرد توسط افراد زیر به کار گرفته میشود و در واقع این افراد کاربران شاخصهای کلیدی عملکرد هستند:
- هیأت مدیره شرکتهای سهامی برای کنترل عملکرد شرکت و میزان تحقق اهداف استراتژیک
- مدیرعامل شرکتهای تولیدی و خدماتی برای ارزیابی عملکرد واحدهای مختلف و برنامه ریزی و تخصیص اثربخش منابع
- مدیران میانی شرکتها در بخشهای مالی، حسابداری، تولید، بازاریابی و فروش، برای کنترل عملکرد داخلی واحدها و محاسبه کارایی و اثربخشی کارکنان
- سهامداران برای ارزیابی کیفیت نتایج مالی شرکتها
- مشاوران مدیریت برای طراحی نظامهای سنجش عملکرد در سازمانها