هوش کسب و کار چیست و چه کاربردی دارد
استقرار هوش کسب و کار
امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راه حل هوش کسب و کار میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. این راه حل این امکان را به سازمانها میدهد تا با بکارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره برداری نمایند.
هوش کسب و کار (Business Intelligence) که به اختصار BI خوانده میشود، به فرایند تبدیل دادههای خام به اطلاعات کسب و کار مدیریتی گفته میشود که به مدیران سازمان کمک میکند تا تصمیمات خود را سریعتر و بهتر اتخاذ کنند و بر اساس اطلاعات صحیح، عملکرد درست و سنجیدهای از خود نشان دهند. به کمک هوش کسب و کار میتوان کاوش و تحلیل اطلاعات را ساده نمود.
حجم عظیم دادهها، مشکلات همگانی
بسیاری از شرکت ها حتی شرکت های متوسط معمولا روزانه با حجم انبوهی از داده ها سر و کار دارند که در پایگاه داده و مدیریت آن، ساده به نظر برسد ولی وقتی به این نکته دقت کنیم که برای مثال، سیستم پرداخت دستمزد کارکنان و سیستم دریافت سفارش از مشتری هر کدام به خودی خود یک پایگاه داده محسوب می شود، آن وقت می توانیم تا حدودی دشواری کار را درک کنیم.
این پایگاههای داده معمولا با تراکنشهای مختلفی تنیده هستند که از آن جمله میتوان به دریافت سفارش از مشتری و انجام برخی عملیات مالی اشاره کرد. پایگاههای داده هر اندازه هم که مفید و ضروری باشند، برای این آفریده نشدهاند که با هم ارتباط برقرار کنند یا کاربران اطلاعات آنها را به روشهای غیر موسوم تحلیل نمایند. حتی تهیه خلاصهای ساده از حجم کوه پیکر اطلاعات، کاری است که پایگاههای داده از عهده انجام آن بر نمیآیند. این جا است که هوش کسب و کار با قدرت تمام وارد صحنه میشود.
اهداف تجاری استفاده از هوش کسب و کار
در مورد هوش کسب و کار، سخن بسیار است، ولی اگر بخواهیم برخی مزایای استفاده سازمانی از هوش کسب و کار را بیان کنیم، میتوانیم نکات ذیل را فهرست کنیم:
۱- توانایی مشاهده اطلاعات از منابع مختلف با استفاده از یک واسط ساده، مثل دیدن آن دسته از اطلاعات فروش که با هزینههای سازمانی مرتبط است.
۲- توانایی مشاهده خلاصه ای از دادههای پراکنده در بخش های مختلف سازمان، مثل حقوقی که به کارمندان پرداخت شده، فروش کل شرکت برای یک دوره زمانی مشخص و مانند آن.
۳- توانایی مشاهده اطلاعات بر محور زمان، مثل مقایسه اطلاعات دیروز، ماه گذشته و فصل آخر پنج سال گذشته با هدف مشاهده تغییراتی که سازمان در طول زمان به خود دیده است.
۴- توانایی ارائه پاسخ به سوال چه میشد اگر … بر اساس اطلاعات تاریخی. برای مثال با استفاده از سیستم هوش کسب و کار پاسخ این سوال تا حدودی برای مدیران روشن میشود که اگر به فرض فروش شرکت در یک دوره مشخص ده درصد بالا رود، هزینههای ضروری از قبیل خرید تجهیزات جدید و پرداخت حقوق کارشناسان تازه استخدام شده، چه مقدار افزایش مییابد.
۵- یکی از دلایل محبوبیت بالای هوش کسب و کار در چند سال گذشته این بوده که کارشناسان، هوش کسب و کار را به چشم یک سرمایه گذاری افزایشی در حوزه فناوری اطلاعات نگاه میکنند. در واقع هوش کسب و کار از این مزیت فوق العاده برخوردار است که اولا در سیستمها و روشهای تولید سازمان دخالت نمیکند و ثانیا مخاطره استفاده از آن اندک است. به عبارت دیگر هوش کسب و کار دست و پاگیر نبوده، لازم نیست مدیران هر روز صبح که وارد دفتر کار خود میشوند، به عنوان اولین کار به سر و کله زدن با سیستمهای هوش کسب و کار بپردازند.
۶- یکی دیگر از مزایای مهم استفاده از هوش کسب و کار این است که یک راهبرد هوش کسب و کار (به شرطی که از طراحی و پیاده سازی خوبی برخوردار باشد) میتواند میزان بازگشت سرمایه را به سرعت افزایش دهد. در اهمیت این موضوع همین بس که بازگشت سرمایه گذاری فناوری اطلاعات در سازمانها محسوب میشود.
برخی گمان میکنند هوش کسب و کار تنها به کار شرکتهای بزرگ میآید و این دسته از شرکتها به دلیل حجم بالای تراکنشهای مالی، تعداد فراوان مشتریها، نمایندگیها، بازاریابها و مانند آن به هوش کسب و کار نیاز دارند و کسب و کارهای کوچک یا متوسط نمیتوانند از هوش کسب و کار استفاده کنند یا اصلا به استفاده از این راهبرد نیازی ندارند.
برخی هم بر این باورند که پیاده سازی سیستمهای هوش کسب و کار در شرکتهای معظم، از یک سو چند ماه زمان نیاز دارد و از سوی دیگر هزینه زیادی را به منابع مالی تحمیل میکند و همین قضیه در مورد شرکتهای کوچک هم صادق است و بر این اساس همان بهتر که در شرکتهای کوچک دور هوش کسب و کار را خط بکشند.
نادرست بودن این عقیده آشکار است. در واقع دلیلی ندارد که با تمسک به این برآوردهای عجیب، شرکتهای کوچک و متوسط را از مزایای پرشمار هوش کسب و کار محروم ساخت، بلکه به نظر میرسد عکس این قضیه صادق است. یعنی شرکتهای کوچکتر میتوانند با صرف هزینهای کمتر و با شیوهای آسانتر، سیستمهای هوش کسب و کار را در تمام بخشهای مختلف سازمان خود پیاده و اجرا نمایند و از مزایای متعدد آن بهرهمند شوند.
در گوشهای از ذهنتان این مطلب را حک کنید که بسیاری از راهکارهای فعلی هوش کسب و کار در واقع همان روشهای هوشمندانه، آزمایش شده و استواری است که در گذشتههای نه چندان دور با نام هوش تجاری بازنشر و عرضه میشده است.